تشخیص صحیح اختلال نیمی از راه درمان است و از گذشته تشخیص صحیح افسردگی برای روانشناسان و روانپزشکان یک چالش جدی بوده است. طی سالهای اخیر با امکان ترسیم نقشه مغزی (QEEG)، متخصصان به راحتی میتوانند اختلال افسردگی و شدت آن را تشخیص داده بهترین راهکارهای درمانی را برای آن ارائه دهند. نقشه مغزی فرد افسرده با یک فرد عادی متفاوت است و همین امر تشخیص را برای متخصص ساده میکند. در این مطلب سایت دکتر دشتکی به تشریح تفاوتهای نقشه ذهنی فرد سالم و افرده میپردازیم ما را تا انتهای مطلب همراهی کنید.
نقشه مغزی ( QEEG) چیست و چطور به تشخیص اختلالات روانی کمک میکند؟
الکتروانسفالوگرافی یا ترسیم نقشه مغزی یک روش پیشرفته تحلیل فعالیتهای الکتریکی مغز است. در واقع با یک دستگاه پیشرفته نوار مغز، فعالیت مغز فرد ثبت شده و سپس با کمک دادهها و آمار به شکل کمی تحلیل میشوند. به این ترتیب الگوهای فعالیت مغزی فرد مورد بررسی قرار گرفته و ناهنجاریهای احتمالی مثل اختلالاتی مثل افسردگی یا اضطراب تشخیص داده میشود.
متخصصان نقشه مغزی فرد بیمار را با افراد نرمال که در پایگاه دادههای تحلیل قرار دارد مقایسه کرده و ناهنجاریهای آن را به صورت دقیق شناسایی میکنند. بیماریهای مختلف روانپزشکی ناهنجاریهای معناداری در مغز ایجاد میکند که میتوان آنها را در نقشه مغزی به وضوح مشاهده کرد. از آنجا که فعالیت الکتریکی مغز با تغییر سن متفاوت میشود هنگام مقایسه نقشه ذهنی باید با جمعیت بهنجار همسن مقایسه شود.
آیا ترسیم نقشه ذهنی برای شناسایی اختلال افسردگی مناسب است؟
مغز انسان از چندین ناحیه تشکیل شده که در هر ناحیه نورونهای عصبی متعددی به شکل مستقل مشغول کار هستند. این نورونها در عین استقلال، در عملکرد با یکدیگر مرتبط هستند و این ارتباط از طریق سیگنالهایی که بین نورونهای عصبی رد و بدل میشود برقرار است.
به مسیرهای الکتریکی مغزی مدار میگویند و در ترسیم نقشه مغزی تلاش میشود این مدارها شبیهسازی شوند. اگر فعالیت مدارهای مغزی کمتر یا بیشتر از حد نرمال باشد وجود یک اختلال روانشناسی در مغز را تایید میکند. نقشه ذهنی فرد افسرده دقیقا نشان میدهد کدام بخشهای مغز فعالیت کمتر از حد طبیعی دارند و این فعالیت نابهنجار روی کدامیک از فعالیت روزانه فرد تاثیر میگذارد. به این ترتیب متخصص با مقایسه نقشه ذهنی فرد با افراد سالم میتواند شدت افسردگی را تشخیص داده و راهکارهای درمانی متناسب با شخص را ارائه دهد.
به عنوان مثال اگر نوراپی نفرین مغز فرد به میزان قابل توجهی کاهش پیدا کند با کاهش شدید انرژی مواجه شده علاقه خود به انجام فعالیتهای روزمره را از دست میدهد و مشکل عدم تمرکز خواهد داشت.
متخصصان چطور با کمک نقشه مغزی اختلال افسردگی را تشخیص میدهند؟
معمولا استفاده از QEEG به تنهایی برای تشخیص اختلال افسردگی کافی نیست اما به عنوان یک ابزار تکمیلی تشخیصی به تحلیل شدت افسردگی فرد کمک بسیاری میکند. افسردگی یک اختلال پیچیده چند وجهی است که متخصص برای شناسایی وضعیت بیمار باید از ابزار متفاوت استفاده کند و تشخیص صحیح به ارزیابی بالینی، مصاحبه با شخص بیمار و بررسی سوابق روانشناختی و پزشکی او دارد.
برخی الگوهای مشخص فعالیت مغزی در افراد افسرده وجود دارد که با کمک ترسیم نقشه مغزی به راحتی میتوان آنها را شناسایی کرد. در این نقشه به شکل دقیق نواحی مغزی فرد بیمار که به درستی کار نمیکند مشخص میشود میزان طبیعی یا غیرطبیعی بودن فعالیت الکتریکی بخشهای مختلف مغز به راحتی قابل مشاهده است.
به این ترتیب متخصص میتواند به کمک تحلیل دادهها مشکلات مغزی بیمار را شناسایی کرده و درمان مناسب آن را مشخص کند.
از دیگر مزایای ترسیم نقشه ذهنی فرد افسرده این است که پس از درمان میتوان نقشه ذهنی دیگری از فرد تهیه کرد و با مقایسه نقشه اولیه میزان اثرگذاری درمان روی فرد را به دقت ارزیابی کرد. به این ترتیب اگر فرد به تغییر درمان یا ارائه راهکارهای درمانی تکمیلی نیاز داشته باشد به راحتی تشخیص داده شده و متناسب با نیاز او درمانهای تکمیلی یا جدید ارائه میشود.
نقشه مغزی فرد افسرده با سالم چه تفاوتهایی دارد؟
تفاوت نقشه مغزی فرد سالم و افسرده را میتوان در چندین سطح مختلف مورد بررسی قرار داد که در اینجا به برخی از مهمترین آنها اشاره میکنیم:
کوچک شدن مغز
در نقشه رنگی مغز امکان تشخیص اندازه مغز وجود دارد. اغلب افرادی که از مشکل افسردگی رنج میبرند به دلیل بالا بودن هورمون کورتیزول در بدن خود، مشکل کوچک شدن مغز دارند. بخشهایی از مغز مثل قشر پیشپیشانی و هیپو کامپ مغز این افراد کوچکتر از یک فرد سالم است.
بادامک مغز فعال
آمیگدال یا بادامک مغز یکی از بخشهای مهم مغز است که معمولا در افراد افسرده فعالیت بیشتری از افراد طبیعی دارد. فعالیت بیش از حد این ناحیه معمولا حاصل از ترشح بیش از حد هورمون کورتیزول است و متخصص با نگاه به نقشه مغزی به راحتی این مورد را تشخیص میدهد.
ضخامت بیشتر ماده خاکستری
ماده خاکستری بخشی از مغز است که از سلولهای عصبی تشکیل شده و جهت خود ادراکی و احساسات مورد استفاده انسان قرار میگیرد. افرادی که با افسردگی دست به گریبان هستند معمولا ضخامت ماده خاکستری مغز آنها در نقشه مغزی بیش از سایر افراد است.
عدم تعادل انتقال دهندههای عصبی
هورمونهای سروتونین، دوپامین و نوارپی نفرین افراد افسرده با فرد سالم متفاوت است به همین دلیل مشکل خواب، تغذیه، تغییر خلق و خو، ناامیدی و تغییرات رفتاری را تجربه میکنند. ارتباط بین مدارهای مغزی در این امر بسیار تاثیرگذار است و باید کنترل شود. معمولا تعادل شیمی مغز افراد افسرده به هم میخورد و ارتباط بین مدارهای این افراد ضعیفتراست. پزشک متخصص قادر به تشخیص این وضعیت بوده و میتواند راهکارهای مناسب برای برقراری تعادل شیمی مغز ارائه کند.
التهاب و اختلال در سیستم ایمنی
معمولا در مغز افراد افسرده نشانگرهای التهابی به وضوح قابل مشاهده است. در واقع افسردگی میتواند باعث بر هم خوردن تنظیم سیستم ایمنی بدن فرد شده و التهاب ایجاد کند. بین مغز و سیستم ایمنی بدن تعاملات بسیار پیچیدهای وجود دارد که انواع اختلالات روانی میتواند باعث برهم خوردن آنها شود.
تغییر در عملکرد قشر جلوی مغز
قشر جلوی مغز وظیفه حل مساله، تصمیمگیری و تنظیم احساسات انسان را برعهده دارد. معمولا در نقشه مغزی فرد افسرده فعالیت قشر جلوی مغز با افراد سالم کاملا متفاوت است. به همین دلیل است که فرد افسرده معمولا به راحتی نمیتواند احساسات خود را کنترل کرده و برخورد صحیحی با آنها داشته باشد همین امر تصمیمگیری صحیح برای این افراد را دشوار میکند.

بهترین راهکارهای درمانی افسردگی کدام است و ترسیم نقشه مغزی چه تاثیری روی آنها دارد؟
معمولا درمان افسردگی از سه طریق دارودرمانی، روانترمانی و نوروتراپی انجام میشود ترسیم نقشه ذهنی به انتخاب بهتر راهکار درمانی و سرعت گرفتن روند درمان کمک میکند. در اینجا نشان میدهیم که QEEG در هر راهکار درمانی چطور به کمک روانشناس میآید:
ارزیابی بهتر رواندرمانی با ترسیم نقشه مغزی
جلسات رواندرمانی به فرد افسرده کمک میکند احساسات بهتری را تجربه کند. ترسیم نقشه ذهنی به متخصص این افراد کمک میکند ارزایبی بهتری از جلسات درمانی داشته باشند و میزان اثرگذاری آن را به دقت مشخص کنند. به این ترتیب اگر یک تکنیک درمانی روی افرد اثرگذاری لازم را نداشت پزشک میتواند به سراغ تکنیک دیگری برود یا دارودرمانی را به صورت همزمان امتحان کند.
انتخاب بهترین دارو با کمک ترسیم نقشه مغزی
از آنجا که افسردگی یکی از رایجترین اختلالات روانی است و تعداد زیادی از افراد را درگیر خود کرده طی سالیان اخیر داروهای ضد افسردگی متعددی وارد بازار شدند که تنوع بالایی دارند. تاثیر این داروها روی افراد مختلف متفاوت است و دارویی که برای یک فرد مناسب است ممکن است روی شخص دیگری اثرگذاری لازم را نداشته باشد. نحوه پاسخگویی مغز به داروها منحصر به فرد بوده و پزشک برای تشخیص داروی صحیح وقت کمی دارد از این رو آزمون و خطا برای انتخاب داروی صحیح انتخاب مناسبی نیست. با کمک ترسیم نقشه ذهنی فرد تشخیص داروی مناسب بسیار سادهتر میشود و روند درمان را سرعت میبخشد.
درمان با rTMS به کمک نقشه مغزی
استفاده از دستگاه rTMS برای درمان افسردگی به دلیل غیرتهاجمی بودن این راهکار درمانی و نداشتن عارضه در مقایسه با سایر راهکارهای درمانی طی سالهای اخیر بسیار مورد توجه قرار گرفته است. آر تی ام اس باعث ایجاد تعادل شیمی مغز شده، اختلالات خواب فرد را کاهش داده و به بهبود خلق و خوی او کمک میکند. ترسیم نقشه مغزی به متخصص کمک میکند که در طول جلسات درمانی با rTMS وضعیت سلامت فرد و تغییرات مغزی او را ارزیابی کند.
نتیجه گیری
تشخیص افسردگی با کمک نقشه مغزی یکی از راهکارهای نوینی است که طی سالهای اخیر به کمک تکنولوژی محقق شده است. به کمک این روش میتوان افسردگی و شدت آن را تشخیص داد. افرادی که نقشه مغزی دارند خیلی سریعتر و تخصصیتر میتوانند راهکارهای درمانی را در پیش بگیرند. اگرچه QEEG یک راهکار تکمیلی درمانی است اما وجود آن میتواند ارزیابی بیمار و میزان اثرگذاری درمانها را سادهتر کند. مرکز درمانی که برای ترسیم نقشه مغزی در نظر گرفته میشود هم روی میزان اثرگذاری آن تاثیردارد. انتخاب یک مرکز حرفهای با متخصصان کاربلد که تحلیل درستی از نقشه مغزی ارائه کنند نیمی از راه درمان است.